نتایج جستجو برای عبارت :

چگونه یک زن قاطع در مقابل شوهرم باشم؟


چگونه یک زن قاطع در مقابل شوهرم باشم؟
 
 
  
بیان خواسته‌ها با قاطعیت به معنای تحت فشار گذاشتن او و یا تسلط به وی نیست‎
 
ممکن است بارها خودتان را با بعضی دیگر از خانم‌های فامیل یا دوست مقایسه کرده باشید. از دید شما آنها خانم‌های با سیاست و خوش شانسی هستند.
ادامه مطلب
همسر خیلی گرم مزاج ، شوهرم هر شب از من رابطه میخواد ، توان پاسخگویی به نیازهای جنسی شوهرم رو ندارم ، زایمان کردم کمرم هنوز درد میکنه اما شوهرم رابطه میخواد. ... شما بگید من چکار کنم./وبسایت مشاوره۲۴ شما هم مشکل خود را در قالب یک
یکی از چیزهایی که به تازگی درون خودم کشف کردم اینه که محبتی که به مادرهمسرم در دلم دارم خیلی خیلی وابسته به رابطه ایه که با همسرم دارم.
یعنی وقت هایی که خیلی خوب و خوش و خندانیم و محبت وجودم رو سرشار کرده مادر شوهرم رو هم خیییلی خیلی دوست دارم.
اما وقت هایی که از شوهرم دلخورم یا هر گونه ناراحتی ای پیش اومده که مل رو با هم سنگین رنگین کرده، رفتارم با مادر شوهرمم سرد میشه انگار! ناخودآگاه! 
این در حاایه که درباره پدر شوهرم اصلا چنین چیزی صدق نمیک
مادرشوهرم در همه امور زندگیم دخالت میکنه
من بیشتر از مادر خودم به مادرشوهرم احترام می‌گذارم و البته متقابلا هم بی‌احترامی ندیده‌ام اما بزرگ‌ترین مشکل زندگی مشترکم، ‌مادرشوهرم است چون در همه جای زندگی‌ام حضور دارد و انگار رد پایش همه جا هست! تا حالا نشده با شوهرم تنهایی به مسافرت، مهمانی، عروسی و ... برویم. همیشه باید مادر شوهرم را همراه‌مان ببریم. به خاطر شوهرم تحمل می‌کنم و دچار انواع و اقسام بیماری‌های روحی به خاطر سرکوب احساسم شده
سلام
خانومی هستم با سه تا بچه، خونه مون کوچیکه و اتاق خواب نداره، شوهرم حساسه، موقع خواب دوست نداره ما جامون رو زن و شوهری پیش هم بندازیم، برای اینکه بچه ها حساس نشن و میگه‌ این کار باعث میشه روی بچه ها باز نشه و روحیه اونا تحت تاثیر قرار میگیره.
میخواستم بدونم آیا کار شوهرم درسته یا نه، چیکار کنیم؟
مرتبط با بُعد جنسی شوهرداری:
می خوام حس مردانگی رو در شوهرم زنده کنم؟
چطور تا آخر عمر برای همسرم جذابیت جنسی داشته باشم
نکاتی برای شوهرداری - خان
وقتی بیمارستان بودیم منو دخترم .شوهرم شب رفته بود مغازه نامزد آبجی کوچیکه چیزی بخوره انجا دو تایی شروع کردن به بدگویی از خانواده ما ، اون ها (نامزد آبجی و مادرش) گفته بودن این ها ش حجابن و به فکر قرو فر ...شوهرم هم هر چی راست و دروغ بلد بوده گفته
دو تایی هم چقولی کردن که اون یکی این ها رو گفته و با هم (شوهرم و نامزد آبجی) بحث بدی کردن ,بعد مادر پسره زنگ زده به شوهرم که چرابه پسرم اینطوری گفتی شوهر بادب و با تربیت منم هر چی دلش خواسته به مادر پسره گفت
سلام به همگی 
شوشو از رفت و آمد فراریه. مجردی هم همینجوری بوده. بابت همین، خواهرش بدجوری بهش گیر میده و از چشم من می بینه. چند شب پیش شام رفته بودیم به خونه مادر شوهرم که خواهر شوهرم هم اومد اون جا و هر چی دری وری و توهین بود نثارم کرد. اون لحظه مادرش فقط ما رو نگاه میکرد. منم بالاخره برای اولین بار بعد از ۴ سال سکوت و بی خیالی جوابش رو دادم.
الانم چند هفته از اون شب میگذره. نه ما رفتیم اونجا و نه اونا اومدن اینجا ... حالم از هر دوشون بهم میخوره. نمید
سلام 
خانمی هستم سی و چند ساله که دارای دو فرزند، یکی دختر و یکی پسر که از بچگی پیش مادر شوهرم بزرگ شدن. منو شوهرم صبح ها میرفتیم سر کار، مادر شوهرم از بچه هامون مراقبت میکرد.
مشکلی که دارم اینه که بچه هام اصلا از خانواده من خوش شون نمیاد، هر وقت که میخواییم بریم خونه مامانم اینا بچه ها یا نمیان یا به زور و اعصاب خورد کنی میان، چیکار کنم با خانواده منم راحت باشن، یعنی راحت بیان خودشون بگن بریم خونه مادر بزرگ، بیشتر دوست دارن برن خونه مادر شوهرم
شوهرم فکر کرده من نوکرشم

ثبت و از سویی بازدارنده رفتار بی‌ادبانه وارد شود. برای مثال در بعضی مشاغل در قیاس با دیگر مشاغل رفتار کلامی تند و گاه بی‌ادبانه رایج است و فرد کارفرما یا کارگر بعد ازمدتی آن را شیوه گفت‌وگوی خود به ویژه با زیردستان خود می کند. بی شک همسر شما به راحتی نمی‌تواند شغل خود یا والدین خود را برای همیشه ترک کند اما اگر حداقل بداند که علت رفتار کلامی وی چیست، ممکن است در مدیریت و بهبود آن تامل بیشتری کند.
 
ادامه مطلب
سلام
اینکه میگن وقتی با شوهرتون قهر یا دلخوری دارید رخت خواب تون رو ازش جدا نکنید رو دقیقا نمیتونم بفهمم و نمیتونم اجراش کنم. یعنی چی آخه ؟ مثلا فکر کنید شوهرم با من بحث و دعوایی داشتیم با هم. بعد اون منو کتک زده یا مثلا یه مشکلی یا دلخوری شدیدی بین مون پیش اومده، خوب چه طوری میتونم برم توی آغوشش هم بخوابم یا نه حداقل کنارش توی رختش بخوابم؟ 
دختر خانم ها واقعا چطوری؟ تجربه تون رو بگین لطفا. خوب میگن و زیادم گفته میشه ولی به نظرم اجراش و به عمل د
سلام 
از وقتی یادمه شوهرم همه ش سرش تو گوشی بود، دائم بازی بازی بازی ... روانیم کرده، چند ماه بیشتر نیست که از ازدواج مون گذشته، صبح تا شب تو بازیه، فقط تو رختخواب یادش به من میافته ، بدبختی سه هفته پیش من نیست وقتی میاد ده روز پیشمه که اونم نبودنش بهتره، من از نظر خودش و بقیه ظاهرم خوبه، رفتارم هم باهاش خوبه تا جایی که نره رو اعصابم، همه ش رو اعصابمه.
من نمی‌گم بازی نکن، میگم حدی داره، میریم یه جا هم سرش تو گوشیه، من چند بار مقابل به مثل کردم
بیمه دائمی ایران با پاسخ قاطع:
با پاسخ قاطع ایران در دفاع مقدس ده ها سال کشور بیمه شد و با پاسخ قاطع به جنایت آمریکایی ها کشور تا ابد بیمه خواهد شد.
 
ما نه تنها باید انتقام سردار سلیمانی را  بگیریم بلکه باید انتقام ۲۹۰ مسافر بیگناه هواپیمای مسافربری و دیگر بی گناهانی را که توسط جنایتکاران آمریکا به شهادت رسیدند ، بگیریم.
کاری که سردار دلها با شهادتش در منطقه کرد از هزاران بمب اتم هم ساخته نبود.او نقشه شوم اختلاف و فتنه در ایران و عراق را هم نق
سلام دوستان
از کاربران متاهل خانواده برتر سوالی داشتم؛
الان عقدم و اوایل زیاد خونه مادر شوهرم میرفتم و بهم خوش میگذشت، اما وقتی دیدم مادر شوهرم به خودش اجازه داد راجع به مسائل شخصیم نظر بده و تصمیم بگیره، گفتم بهتره کمتر صمیمی بشم...، از اون موقع به بعد به بهانه هایی هفته ای یه بار میرم شاید هم کمتر.
ایشون چون دختری ندارن دوست دارن من زیاد برم خونه شون و باهاشون گرم بگیرم، وقتی که میرم اون جا در کل رفتارشون باهام خوبه، ولی حس میکنم باید حواسم
من وهمسرم برای طلاق توافقی اقدام کردیم وتمام توافقات را روی کاغذ نوشتیم وامضا کردیم مهریه , جهیزیه ,حضانت ومهمترینش دودانگ خانه وماشین واین توافقات را انگشت هم زدیم وکیل هم گرفته بویم که وکیل گفت من فقط میتونم وکیل یکی باشم که همسرم گفت من وکیل نمیخوام شما وکیل خانم باش وتمام اینها به دادگاه ابلاغ شد چند روز بعد همسرم از در آشتی در آمد ومنم به خاطر بچه قبول کردم فقط گفت باید مهریه اتو ابراء کنی. خوب منم قبول کردم اون دنبال این کار بود وفقط من
حس میکنم دارم بهش خیانت میکنم وقتی به حرف بقیه گفتم بله، وقتی زورکی لبخند میزنم، وقتی میتونه با کسی ازدواج کنه که دوسش داشته باشه، از تظاهر کردن هام خسته شدم، از اینکه خودم رو گول زدم دوسش دارم، دارم روانی میشم.
آره همه شرایطش خوبه تموم فامیل گفتن فلانی(یعنی مادرم) از بس زرنگه دخترش رو بند مهدی کرده ،مطمئنم خواستگاری خیلی ها بره زنش میشن، اینم مطمئنم بهتر از این گیرم نمیاد. اما دلم باهاش نیست، حرفی که هیچ کس نفهمیدش، همه چی خوبه اما به دل
طنز خانومی تعریف می‌کرد:من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن...به خدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم..نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش می‌کنم ولم کن...وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده
خب خب اول مرسی از دعوتت گل پسر 

خب اول بیست سال ایندم جوری ک دوست دارم باشه رو میگم بعد واقعیت 

دوست داشتنم اینه که مهاجرت کرده باشم انگلیس تو گرینویچ کار کنم.دو تا جوجه فسقلی داشته باشم.یه زندگی ساده و شیک 
دلم میخواد همه خانوادم همرام باشن 
شاید یه خونه ویلایی داشته باشم و یه ماشین که اصلا به شخصیتی که دارم نمیخوره 
احتمالا شوهرم یا کچل یا مو فرفری 
دو تای بچم بزرگ دختر و کوچولو پسر باشه 
احتمالا موهامو کوتاه کرده باشم و تپل شده باشم 


واق
بعضی مواقع از تیپ و قیافه شوهرم یا طرز رفتار و حرف زدنش بدم میاد و حوصله ش رو ندارم. الکی خودم رو راضی نشون میدم.
یادمه اوایل ازدواج برای اینکه برگرده خونه لحظه شماری میکردم، پیام های عاشقانه و تماس و ... ، حتی دوست داشتم همه ش پیشش باشم، ولی الان نه، برام فرقی نمیکنه زود بیاد یا دیر، حس بدیه ، نمیدونم بابد چکار کنم.
انگار زندگیم کسل کننده شده و تکراری، من خیلی از تکرار بیزارم، یه جورایی خیلی تلاش میکنم که تنوع داشته باشم ولی بازم درونم کسل هست و
خسته ام
همجواری ای که آرامش تولید نکنه به هیچ کار نمیاد.
دارم فکر میکنم به بعدش و می بینم تحمل دلتنگی خیلی هم کار سختی نیست.
چرا به غرورم احترام نمیگذارم بگم سفرت سلامت؟
از انعطاف پذیری های بیجای خودم متنفرم؛ از اینکه جایی که باید قاطع باشم؛ کوتاه میام.
به استناد سایت آیین دادرسی دینا و به استناد ماده 270 قانون آیین دادرسی مدنی سوگند بتی یا سوگند قاطع دعوا مستلزم درخواست مدعی یعنی طرفی است که ادعای او بی دلیل بوده و رد ادعا را منوط به سوگند مدعی علیه می نماید . همچنین بر اساس قانون نحوه تقاضای سوگند بتی یا قاطع دعوا می توان به صورت کتبی یا شفاهی باشد ؛ همچنین نحوه درخواست سوگند بتی یا قاطع دعوا به صورت کتبی نیز می تواند ضمن دادخواست و یا به صورت لایحه به دادگاه تقدیم شود . زمان درخواست سوگند بت
یه اتفاق بدی که تو دوره ی تاهل دیدم میفته ؛ بریدن از اطراف و چسبیدن به هم دیگه اس... 
مثلا طرف حتی شام و نهاریم درست نمیکنه ، خونه ای تمیز نمیکنه ، کلا کار خاصی نمیکنه ، اما نه دیگه بیرون میره ، نه کاری ! همه کار با شوهر! 
میگی بیا یه شب دور هم ، نه شوهرم هست... 
بریم پیاده روی ، نه شوهرم خونه خوابه :/ ... 
چه کاریه من نمیدونم :/ 
تنبل میشن شدییید... 
یعنی فقط تو خونه ان با شوهر ، نهایت بیرون با شوهر :/ 
یه وضعی عصن...
اینجور آدمها رو میبینم قلبم درد میگیره ع
خسته‌ام از این شلوغی، از این میل به خواسته شدن، از این تمنا و نیاز و البته گریزی هم ندارم. دلم یک زندگی ساده می‌خواد که بچسبم به شوهرم و همه‌ی زندگیم بشه اون و کارم. من اما جوره دیگه‌ایم و از این بودنم خسته و پریشانم. من دوست ندارم هرزه باشم لااقل جامعه و میم من رو اینجور می‌بینند اگر بدونند. دوست ندارم آدم بده‌ی زندگی من باشم. چرا اینجور شد؟ چش خوردیم؟ اونهمه عشق، چی بیشتر می‌خوام آخه؟ کدوم مردی با زنش اونجوره که میم با من؟ چرا من اینقدر زی
سلام
خانمی هستم که ... ساله ازدواج کردم، شوهرم بیکاره، یعنی خودش دنبال کار نیست با سود بانکی زندگی مون میگذره، سود بانکی تقریبا زیاده، اما مشکلی که من دارم نمیخوام شوهرم بیکار بمونه، تو خونه اذیت میکنه، همه ش به همه چی الکی گیر میده.
مدام سر تلویزیونه!، نمیدونم چیکار کنم، شاید بگید کار نیست، بابام براش کار پیدا کرد ولی نمیره، میگه چرا برم خودم رو خسته کنم؟!
پیش تلویزیون میشینه و تخمه میشکونه رو اعصابمه به خدا، لطفا کمکم کنید ببینم باید چیکار
من واقعا یجوری بی‌حوصله و کسل و امروزو بگذرونیم ببینیم فردا چی پیش میاد و هی حالا تا بعد زندگی می‌کنم که مثلا انگار هفتادو خورده‌ای سالمه،سی سال کارمند استخدامی اداره‌ای بودم و حالا با ماهی دو و خورده‌ای حقوق ثابت تو بازنشتگی‌ام ، دوتا بچه‌ی جوون دارم که ازدواج کردن و یه نوه هم دارم،شوهرم هم چندسال پیشا مرده،پول بازنشستگیمو گذاشتم بانک و یه سودی ازش میگیرم، هرروز تو خونه میشینم و انگار که دیگه زورامو زده باشم و الکمو آویخته باشم،شب به
سلام
من یک دختره بیست و هشت ساله هستم که شوهرم الان در سن سی سالگیه، و یک دوست دارم که اون بیست و چهار سالشه. اوایل که با شوهرم ازدواج کردم خیلی دوستش داشتم و همچنین اون هم منو خیلی دوست داشت ولی بعد از مدتی رفته رفته متوجه ارتباط این دوست بیست و چهار ساله م با شوهرم به شکل دوستی شدم تا اینکه متوجه شدم ... !
میتونستم فورا زنگ بزنم به پلیس اون جا ولی دوست نداشتم این کار رو بکنم چون یه بچه کوچیک هم دارم بچه م هم یه کم گیج شده بود، ولی من برای اون ماست
نظر من درباره ی این کتاب
در ان وی سی  نوع رفتارهایی آموزش داده میشه که خیلی کاربردی هستش،مثل چگونه تشکر کردن از طرف مقابل،ما در عادات روزمره مون همیشه با به کاربردن خود کلمه ی "متشکرم"ااز طرف مقابل سپاس گذاری می کنیم. در حالی که تشکر به زبان ان وی سی باید کاملاً واضح باشد و دارای مراحل و ترتیب است که با خواندن این کتاب مهارت درست تشکر کردن رو یاد میگیرید. 
نکته ای دیگر که برام جالب بود این بود که در ان وی سی ،هر رفتاری که انجام میدهیم یا هر عکس ا
آخ مادر، مادر، چگونه توانستی این همه رنج را تاب بیاوری و دیوانه نشوی؟ چگونه صدای شکستن استخوان‌هایت را شنیدی و دم برنیاوردی؟ چگونه پسرِ شیرخواره بر دوش به دیدار مردت رفتی که آن‌سوی میله‌ها از درد شلاق‌های شب، می‌نالید؟ چگونه لب به شکوه نگشودی؟ چگونه روزگار، زخم بر زخمت افزود و تو تاب آوردی؟ چگونه آخر؟ چگونه آن همه زخم ِ زبان و توهین را نادیده انگاشتی و انگار نه انگار برخاستی و روز از نو ادامه دادی این زندگی را؟ چگونه به این انباشت انبوه
 
 
چرا شوهرتان به شما توجه نمی کند؟شوهرم بهم توجه نمی کنه، مدتی هست شوهرم بهم بی توجه شده و مثل قبل به حرفهای گوش نمی دهد،بی توجهی شوهرم مرا آزار می دهد یکی از ویژگی های ذاتی مردان اینست که، زمانی که دچار استرس و مشکل می شوند از ابراز احساسات و توجه به همسر و فرزندان کاسته می شود، بنابراین ممکن است همسر شما درگیر مشکلاتی شده است که ذهن وی را درگیر کرده مشکلات اقتصادی روحی روانی از جمله مواردی است که در توجه کردن مردها تاثیر می گذارد.
دلایل بی
دستور قاطع استاندار کرمان به فرمانداران در مواقع بحرانی امکانات لازم باید کرایه و اجاره شود و هزینه آن نیز توسط ستاد مدیریت بحران استان از محل بودجه حوادث پرداخت می شود.استاندار کرمان در جلسه ستاد مدیریت بحران شهرستان های جنوبی استان در قلعه گنج با ا
ادامه مطلب
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره. دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟ خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه. دکتر گفت: خوب دوای دردت پیش منه، هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده. دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت. خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود هر بار شوهرم مست اومد خونه، من شروع
متن آهنگ کودتا
دنیارو مبهوت میکنم وقتی سکوت میکنم از انقلاب عاشقی
دارم سقوط میکنم …
یکی میگه عاشقت باشم عاشقت باشم باشم و باشم و باشم و باشم
یکی میگه با تو بد باشم سرد و تنهام باشم باشم و باشم و باشم و باشم
کودتا کن نگاه کن مرا نازنین رفتنت عاشقت را زند بر زمین
کودتا کن صدا کن مرا بهترین رفتنت عمر من را گرفته ببین
منبع : رز موزیک
همه چیز ارام.....ارامباورت می شود....دیگر یاد گرفته ام شبها بخوابم " با یک آرامبخش "تو نگرانم نشو !همه چیز را یاد گرفته ام !راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !تو نگرانم نشو !!همه چیز را یاد گرفته ام !یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی !یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...و
اومدم اینجا چون امنیت ندارم 
کانالمو میخونه 
نمی‌خوام چیزی ازم بدونه ،من هندونه سربسته ام‌،هندونه در بسته‌ام 
بیرون این سبز قشنگ یه درون قرمز و سفید و زرده .پر از تخم 
نمیخوام کسی تخم هامو ببینه،بشمره،قرمزی‌ها و سفیدی ‌هامو ببینه 
حتی شوهرم ،مخصوصا شوهرم 
کانالم‌ خوند اومدم اینجا.وبلاگ قبلی رو شاید بدونه ،وبلاگ قبلی قبلی رو نمی دونه مطمئنم 
باید ایمیل جدید بسازم ،بازم بازم ،بازم 
اینطوری دوستی‌هام دووم ندارن 
ولی کسی نباید منو بلد
کاش باشم ناله ای، تا گل بدن گوشم کند.
کاش باشم پیرهن، از شوق آغوشم کند.
کاش گردم شمع و سوزم در سر بالین او،
بهر خواب ناز خود ناچار خاموشم کند.
کاش باشم حلق های در بند زلفان نگار،
هر زمان از زدف مشکینی سیه پوشم کند.
کاش باشم جوی آبی در زمین خاطرش،
بهر رفع تشنگی شادم، اگر نوشم کند.
کاش باشم ساقی بزم وصال آن نگار،
تا ز جام وصل خود یک عمر مدهوشم کند.
کاش باشم شعر تر، جوید مرا از دفتری
، هر گه از یاد و هشش یک دم فراموشم کند.
سلام
من مشکلی دارم که شاید مسخره به نظر بیاد ولی خیلی ناراحتم کرده، من ازدواج کردم و مشکلی با شوهرم ندارم جز اینکه من وقتی عکس هام رو میبینم یا مثلا پیش دوستام میرم یا کلا تو جامعه و اطرافیان اعتماد به نفس میگیرم چون خب از ظاهرم تعریف میکنن ولی خب شوهرم ازم تعریف نمیکنه .
اولا میگفتم خب یاد نداره بلد نیست، اشکال نداره، ولی از خواهرش تعریف میکنه اگه لباس جدیدی میپوشه اگه کاری میکنه تغییراتش رو به وضوح میبینه، خواهرش خوشگل نیست، شوهرم اینو مید
شهر سوال ـ من خودم به حجاب اعتقاد دارم و همیشه هم رعایت می‌کنم. اوایل
ازدواج هم هیچ مشکلی در این مورد با شوهرم نداشتم ولی جدیدا شوهرم از من
می‌خواهد که حجاب سر را نداشته باشم. در مورد این مسئله هم خیلی با هم صحبت
کردیم ولی وی هرگز قبول نکرد و این اواخر کار از آرام صحبت کردن و با
مهربانی گذشته و نتیجه دعوا کردن با من و کتک خوردنم شده است. من هم توان
ایستادگی در برابرش را ندارم. نمی دانم باید چیکار کنم. خواهشا راهنماییم
کنید.بخش خانواده شهر سو
جای چرخیدن تو سایتای استخدامی و بغض برا چندرغاز پول دربرابر خرمن خرمن کار و تا کردن با توله های مردم،باید تو خونه خودم میشِستم،برا شوهرم غذا درست میکردم،با آرامش به برنامه ریزی برای تولید کار فکر میکردم و به امن ترین نحو ممکن با بچه ام بازی میکردم و از اختیار و حوزه قدرت خودم لذت میبردم و میوه شو سالهای آینده میچیدم.
این که نشد.
 میخواستم یه جای خواب داشته باشم که اختیار صفر تا صدشو خودم داشته باشم.
زندگی با اونچیزی که میخواستم،خیلی فرق داشت
به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، سوگند بتی یا سوگند قاطع دعوا سوگندی است که به وسیله آن حسب مورد ادعای مدعی ساقط و یا اثبات می شود . به موجب ماده 1325 قانون مدنی " در دعاوی که به شهادت شهود قابل اثبات است ، مدعی می تواند حکم به دعوای خود را که مورد انکار مدعی علیه است ، منوط به قسم او نماید ". بنابراین در سوگند بتی یا قاطع دعوا ، با سوگندِ تنها ، یا ادعا محکوم به رد شده و یا به اثبات می رسد ؛ بر خلاف سوگند تکمیلی که مکمل دلیل ناقص دیگری است و بر خلاف س
دیار حافظ
 چرا نه در پی عزم دیار خود باشم چرا نه خاک سر کوی یار خود باشم
غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابم به شهر خود روم و شهریار خود باشم
ز محرمان سراپرده وصال شوم ز بندگان خداوندگار خود باشم
چو کار عمر نه پیداست باری آن اولی که روز واقعه پیش نگار خود باشم
ز دست بخت گران خواب و کار بی‌سامان گرم بود گله‌ای رازدار خود باشم
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
م
سلام
خانم متاهل 27 ساله ای هستم. کارمندم و 4 ماهه که زندگی مشترکم رو با شوهرم شروع کردم و مستقل شدیم. خودتون که در جریان شرایط بد اقتصادی جامعه مون هستید و میدونید که تشکیل زندگی و دادن جهیزیه خیلی سخت شده، من پدرم بازنشسته است.
بنده ی خدا با هزار زحمت اون وسایلی که نیاز بود برای زندگی رو، جهیزیه بهم داد، حالا با توجه به این که من خیلی چیزها رو نخواستم. اما یه جهیزیه ی معمولی با زور خودشون برام گرفتند.
حالا که ازدواج کردم نصف بیشتر حقوقم رو به ماد
سلام
دوستان یه سوالی رو میخوام مطرح بکنم که خیلی وقته که ذهنم رو درگیر کرده و هر بار که موقعیت های ازدواج برام پیش اومده بشدت از این مورد که هنوز به نتیجه ای نرسیدم اذیت میشم.
اولا که مسائل اعتقادیم برام مهمه و در مورد ازدواج هم مسائل همسرداری و تربیت فرزند بسیار برام مهم ان!
انقدری که اگه ببینم امر غیر ضروری داره باعث نارضایتی همسرم میشه یا در روند زندگی مشترکم اثر منفی میذاره بدون درنگی ازش میگذرم.
مثلا من وجدانم قبول نمیکنه که صبح ها همسرم
بازگشت کورتوا به برنابئو بعد از 1 ماه 
درست یکماه بعد از دیدار جنجالی کورتوا مقابل بروژ، این دروازه بان در مقابل لگانس به برنابئو باز می‌گردد. 
در آن مسابقه کورتوا عملکردش فراتر از افتضاح بود و به شدت مورد انتقاد هواداران قرار گرفت و در بین دونیمه به دلیل معده درد تعویض شد
کورتوا در تیم ملی درخشید و در بازی اخیرش مقابل گالاتاسرای کلین شیت کرد و حالا باید دید در بازگشتش به برنابئو چگونه خواهد بود 
جای چرخیدن تو سایتای استخدامی و بغض برا چندرغاز پول دربرابر خرمن خرمن کار و تا کردن با توله های مردم،باید تو خونه خودم میشِستم،برا شوهرم غذا درست میکردم،با آرامش به برنامه ریزی برای تولید کار فکر میکردم و به امن ترین نحو ممکن با بچه ام بازی میکردم و از اختیار و حوزه قدرت خودم لذت میبردم و میوه شو سالهای آینده میچیدم.
این که نشد.
من فقط میخواستم یه جای خواب داشته باشم که اختیار صفر تا صدشو خودم داشته باشم.
پولم نمیرسه. یا اصن اختیار خودمم ندار
 به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، دادرس شرایط اتیان این سوگند را مورد بررسی قرار می دهد و در صورت احراز شرایط ، قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا را صادر خواهد کردبا صدور قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا توسط دادگاه ، مشخص می شود که سرنوشت پیروزی یا محکومیت مدعی در اثبات ادعای خود بستگی به این سوگند خواهد داشت . در قرار اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا ، موضوع سوگند و همچنین شخصی که باید این سوگند را ادا نماید مشخص می شود . علاوه بر این ، م
✳️ چگونه می‌توانم ناامید باشم؟
 إلهی کَیفَ آیِسُ مِنْ حُسنِ نَظَرِکَ لی بَعدَ مَماتی، وَ أنتَ لَمْ تُوَلّنی إلا الجَمیلَ فی حَیاتی.
خدای من! چگونه از حسن توجه تو به خودم پس از مرگ مأیوس باشم، حال آنکه در زندگی‌ام جز زیبایی در حقم روا نداشتی.
#علی_بن_ابی‌طالب «ع»
#مناجات_شعبانیه
#مفاتیح_الجنان
#حمیدرضا_شیخی
انتشارات آستان قدس رضوی
صفحه ۲۰۹.
مرد سالاری نه شاخ داره نه دم.
اینکه یکی باید برای من تصمیم بگیره که با یکی ازدواج کنم
اینکه همیشه من برای برادر و پدرم یک سربارم و اونها موظفن از من مراقبت و نگهداری کنند هر چند من مستقل باشم و شاغل باشم اصلا مهم‌نیست مهم اینه تو با یک مرد فقط میتونی تعریف بشی.
اینکه توی خیابون یک پسر بچه با پررویی تمام به من آزار جنسی میرسونه و من فقط میتونم بزنم زیر گوشش و اگه کسی هم ببینه تقصیر منه که شئونات رعایت نکردم
 اینکه من حق انتخاب برای زندگیم ندارم
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیه ای ضمن گرامیداشت یاد و نام سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی، طی فراخوانی از امت خداجو و قدر شناس ایران اسلامی در خواست کرد که به پاس سیلی موشکی کوبنده و قاطع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نظامیان جنایتکار آمریکا، امشب پس از فریضه نماز عشاء ، رأُس ساعت 18:00 با فریادهای رسای الله اکبر ، حمایت و پشتیبانی قاطع خود را از عملیات انتقامی فرزندانشان در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعلام نمایند.
یه زنی میگفت:
فهمیدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن، دختره اسم خودشو گذاشته (پروانه طلایی)
پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ و عاشقانه میزنن و قرار ازدواج گذاشتن.
شوهرم تو فیسبوک اسم خودشو گذاشته(پسر دنیا دیده)
یه فکری تو سرم زد که ازش انتقام بگیرم، رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم(ابو القعقاع)
ادامه مطلب
به استناد سایت آیین دادرسی دینا ، اتیان سوگند بتی در دادگاه و صدور قرار اتیان سوگند بتی منوط به وجود شرایطی است که از جمله این شرایط می توان به مواردی همچون بدون دلیل بودن ادعای مدعی ، انتساب ادعا به شخص ادا کننده سوگند ، قابلیت سوگند برای ادعای مطرح شده ، وجود شرایط قانونی در شخص برای ادای سوگند اشاره کرد . علاوه بر این ، اتیان سوگند بتی یا قاطع دعوا منوط به درخواست مدعی می باشد . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد شرایط اتیان سوگند بتی یا قاط
یعنی میشه روزی بیاد که من موسسه خودمو زده باشم؟
روزایی که همش در سفر باشم؟
کتابمو چاپ کرده باشم؟
ساز موردعلاقم رو یادگرفته باشم؟
رو پشت بوم خونم یه تلسکوپ خیلی گنده داشته باشم و تور ستاره گردی برگزار کنم؟
تو آزمایشگاه خودم رو کیسای مختلف تحقیق انجام بدم؟
روزایی که هدفام رو زندگی کنم؟
+قراری که دعوا را در حدود موضوع خود خاتمه دهد و دادرس با صدور آن به نوعی فارغ از رسیدگی میشود را قرار قاطع گویند.
- این نوع قرارها بدون ورود به ماهیت دعوا صادر میگردد و پرونده را از دادگاه خارج می کند.
-این قرارها غالباً به دنبال ایراد خوانده مانند ایراد به اهلیت و با سمت خواهان و… صادر میشود و گاه بنابر تقاضای خواهان مبنی بر استرداد دادخواست یا استرداد دعوا صادر میگردد.
- به عبارتی قرارهای قاطع دعوا زمانی صادر می شوند که دادگاه نتواند در ماهیت
‍ 
 
‍ تکنیک هایی برای تربیت_فرزندانم
 
 
وقتی کودک اشتباه کرد، بایستی با لحن قاطع با او صحبت کرد:
به سمت او بروید و از همان جا که ایستاده اید بر سرش فریاد نزنید.
خم شوید به اندازه ای که همقد او شوید.
مستقیم در چشمهایش نگاه کنید.
اگر خواست رویش را برگرداند، دستهایش را بگیرید و به او بگویید: "لطفا به من نگاه کن"
باید دو لحن شما اثری از خشونت و تهدید نباشد.
به آرامی بگویید که چه خطایی کرده: " اجازه نداری کسی رو بزنی ازت میخوام که اینکار و تکرار نکنی"
سلام
من ۲۹ سال سن دارم و ۶ ساله ازدواج کردم، در دوران عقد من نمیدونستم و شوهرم با یه خانمی از مجردی که دوست بوده رابطه اش رو تا اوایل ازدواج مون متاسفانه ادامه میده، اما من یک ماه بعد از عروسی فهمیدم و میخواستم جدا بشم که شوهرم خیلی اظهار پشیمانی کرد و حتی۴۰ روز روزه گرفت و توبه کرد.
بعد از اون دیگه اعتماد بهش ندارم انگار حس بدی دارم، در صورتی که خوب شده و خیلی تغییر کرده،  اهل نماز و روزه هست و در زندگیم مشکلی باهاش ندارم و خیلی باهام مهربونه و
هر پوند چند کیلو است از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
ویکی‌پدیا دانشنامهٔ آزاد
چگونه تبدیل واحدهای اندازه پایان میشود و مثلا هر اونس اند داغ است؟ Ton تن از واحدهای جرم درسیستم SI نابود و هر تن 1000 کیلوگرم و مقابل با پوند. همه پوند مقابل داغ است 1pound همه بدن مقابل 1000 کیلوگرم است 1tonne 1000Kilograms چند مثال وقتی گفته می شود همه اونس زر .
ادامه مطلب
جلسه استیضاح شهردار آب پخش برگزار و حاصل آن ادامه فعالیت مهندس اعظم صمصامی در شهرداری شد.
به گزارش سفیر جنوب؛در این نشست،آقایان فرخ عباسی،بهرنگ عباسی و حسن صمصامی به عنوان موافقان استیضاح و آقایان مصطفی رضایی و عبدالخالق تماری به عنوان مخالفان استیضاح رای دادند.
در ضمن آقایان مصطفی رضایی و عبدالخالق تماری از اعضای شورای شهر در گفتگو با این پایگاه خبری،حمایت قاطع خود از شهردار آب پخش را اعلام کردند.
۲۶ در حال آمدن است و من نمی دانم چگونه بهت تبریک بگویم که تمام احساسم را در آن خلاصه کنم.
۲۶ در حال آمدن است و من می خواهم در آمدنش کنارت باشم اما مقابل روزگار ناتوانم.
۲۶ در حال آمدن است و من نارحتم که نمی توانم در آن روز تو را در آغوش بگیرم و تبریک بگویم.
۲۶ در حال آمدن است و من هنوز کادو نگرفتم، گشتم ولی هنوز چیزی نیافتم که بتواند تمام دوست داشتن مرا بیان کند.
۲۶ در حال آمدن است و من هنوز در انتظار شنیدن دوستت دارم هستم.
عکسای دو نفریشون رو دیدم توی اینستاگرام...
و اون سفره میز شام مفصل!
به درک 
خدا یه کاری کرده شدم مثل سنگ! یعنی اینقد دیدم از این صحنه ها که دیگه برام عادی شده! هر چی هم سعی میکنم غصه بخورم نمیتونم:))
ولی خدایی خیلی کصافطن. نمیشد منم دعوت کنن؟؟؟ دختره احمق تازه به من میگه فلانیا پا شدن اومدن اینجا حالا خانواده شوهرم میگن برا یه مهمونی ساده اینطور قشون کشی کردن!! اخه احمق تو خودت چی هستی که فامیل شوهرت چی باشن؟؟!!
اسکول باید افتخار هم میکردی که من تو
من چلچراغ خانه‌ی پیراهنت باشمروزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم
ای وای فکرش را بکن بین همه خوبانآخر ببینی من فقط وصل تنت باشم
شب‌های سرد زندگی حتی اگر آیدمن همدم دردت چراغ روشنت باشم
می‌خواهم اینجا باشی و هرشب کنار تودر حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم
من آرزویم بود جای شانه‌ات بودمیا اینکه جای دکمه‌ی پیراهنت باشم
ای کاش من حس لطیف شعر تو بودمیا کاش می‌شد بوسه‌ای بر گردنت باشم 
چیز زیادی از حضور تو نمی‌خواهممن قانعم باشی و غرق دیدنت باشم
با ا
امروز خیلی دلم میخواد بنویسم. توی روزگاری که هیچ کس توی وبلاگ نمی نویسه، این عطش من برای نوشتن توی وبلاگ، برای خودمم عجیبه. بیشترم وقتایی می نویسم که دلگیرم. که کسی یا چیزی دلمو شکسته و می خوام با خودم دوست باشم. خودمو آروم کنم. به خودم عشق بدم. 
من زندگیمو دوس دارم. خونمو دوس دارم. وسایلی که برای ساختن این زندگی خریدم، تک تک شونو دوست دارم. واسه ی این زندگی، حاضر شدم از شهر و دیارم بگذرم. از دیدن هر روزه ی پدر و مادرم، از خوردن نون داغ، از گشت زدن
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
شاید خانمی تماس گرفته باشد و گفته باشد که از وقتی شوهر خواهرم در تصادف کشته شد،شوهرم نسبت به من بی محبت شده است وازاین موضوع خیلی نگران و ناراحت بود،
با هماهنگی خانم با شوهرش بصحبت نشستیم و نتیجه راخیلی خلاصه بگویم
(((
بعداز وفات باجناق ،مرد وقتی گریه  وعزاداری خانمش را طی چند هفته پیاپی میبیند.و بی‌توجهی خانمش را بخودش میبیندکه چگونه خانه وفرزندان را رها کرده و فقط گریه میکند و میل
باید باشی تا ببینمت. ضرورتی بیش‌تر از این نیست.
آدمی نیست که فراموش
می‌کند؛ قاطع‌بودن حضور واقعیت است که قطع می کند بودن را. بودن، خود به تمامی ناقص است. بودنِ مدام و مکرر است که هست. همه چیزی در
بود مستمر خود، هست؛ عکس‌ها بسیارند که اگر خاطره‌ای با آنها نباشد، گم می‌شوند. حضوردائم
کلمات، کلمه می‌آورد، فکر می‌آورد. وقتی کم می‌خوانیم و کم مشاهده می‌کنیم و به کلمه
نمی‌گذارنیم ذهنمان را، فکر از تب‌و‌تاب می‌افتد. این‌همه جنگ‌وجدل بر سر
در خاله بازی خواستی تا شوهرت باشمدر عین کودک بودنم نان آورت باشمهر جا که می خواهی بخوابی با عروسکهاتبا آن تفنگ چوبی ام دور و برت باشموقتی که سیب از شاخه ی همسایه می چینییک رشته کوه مطمئن پشت سرت باشمآنروزها می خواستم تا خواهرم باشییا من پسر باشم شما هم مادرم باشیتا آخر بازی سرم بر دامنت باشدچشمم به تصویر گل پیراهنت باشد
ادامه مطلب
شوهرم معتاد است وداشتم جدا میشدم که تو جلسه های مشاوره که بودیم تو محل کارم مزاحمت ایجاد میکرد از ترس آبرو سازش کردم وبرگشتم ولی نمیشه میخوام طلاق بگیرم  می توانم روی پرونده قبل اقدام کنم؟ چگونه خواهش میکنم کمکم کنین؟

خیر .اگر وکالت در طلاق از همسرتان دارید می توانید دوباره اقدام نمایید ووکیل بگیرید

منبع: سایت وکالت دادراه
 
به خانه برادر شوهرم رفتم و وسایل کمی که داشتم، جمع کردم و گفتم: «ممنون. دیگر باید بروم به خانه خودم. خانه ام ساخته شد». برادر شوهرم و زنش، در حالی که می خندیدند، همراهم آمدند. هنوز از دیدن این اتاق روی کوه تعجب می کردند ... هم عروسم کشور، مقداری وسایل همراه خودش آورده بود. کنار اتاق گذاشت و گفت: « این سوغات و هدیه برای خانه جدیدت. منزل مبارک!».
وقتی گفت منزل مبارک، قلبم گرفت. هم خوشحال بودم هم یاد قدیم افتادم و اشک ریختم. وسایلم را چیدم و با شادی ب
اینکه آدم از عشق به نفرت برسه قشنگ نیست ولی بهتر از عشق بی فرجامه. راضیم از حس نفرت توی وجودم. 
+ اومدم یه کتابخونه جدید :) 
فردا بعد از کلی روز بچه ها رو میبینم. باید به اعصابم مسلط باشم. نباید بدرفتار باشم. باید صبور باشم. باید باعرضه باشم.
اخیرا بانویی خانه دار برایم تعریف می کرد که چگونه از...
اخیرا بانویی خانه دار برایم تعریف می کرد که چگونه از دولت عشق و بخشایش,از قدرت شفا بخش محبت سود جست.او گفت: ((ده ماه پیش,ناگهان تمام دنیا روی سرم خراب شد.شوهرم به طرزی غیر منصفانه و بدون دلیل,شغل مدیریت خود را از دست داد.خودم و دوتا بچه هایم برونشیت شدید گرفتیم و دچار عفونت ریه شدیم.در چنین وضع نابسامانی بود که درباره ی شما وتعالیم شما شنیدم.در کمال سعی و کوشش,به مطالعه و تمرین آنها پرداختیم.
سلام
یکی از کاربرهایی هستم که گه گداری توی خانواده برتر نظر میدم. این بار به نظرات شما احتیاج دارم. من خانمی سی و چند ساله هستم که تا مهر امسال مجرد بودم. مهرماه امسال ازدواج کردم. با کسی که دوستش دارم و دوستم داره. مشکلی بحمدالله توی زندگی نداریم. شاغلم و شاغله. میگذرونیم. توانایی تأمین بچه حالا دختر یا پسر رو هم داریم. حتی میتونم دور کاری بگیرم و مدت زیادتری صرفش کنم. از همه لحاظ هم براش آماده هستم و حتی میتونم بچه دار بشم و مشکلی از این جهت نیس
نامزد آبجی بزرگه رو سوباسا صدا میزنم دیگه که راحت باشه برام 
یکشنبه آبجی زنگ زد بهم که من سه شنبه از ظهر میام اونجا که غذا بپزم ،می‌خوام برا سوباسا تولد بگیرم ...گفتم اوکیه بیا !گفت نمی‌خوام شوهرت بفهمه که بهش گفتم شوهرم روزکاره و بیای می‌فهمه 
گفتش نه نمیام پس 
دوشنبه زنگ زد بیا من کلی خرید دارم ،مثل راننده شخصی رفتم تم تولد و خوراکی و ریسه و عکس و اینا رو گرفته بعد رسوندمش خونه چند باری هم دعوام کرد :)) (یه بار کافه‌ای که میخواستیم رو پیدا نم
اخیرا بانویی خانه دار برایم تعریف می کرد که چگونه از دولت عشق و بخشایش,از قدرت شفا بخش محبت سود جست.او گفت: ((ده ماه پیش,ناگهان تمام دنیا روی سرم خراب شد.شوهرم به طرزی غیر منصفانه و بدون دلیل,شغل مدیریت خود را از دست داد.خودم و دوتا بچه هایم برونشیت شدید گرفتیم و دچار عفونت ریه شدیم.در چنین وضع نابسامانی بود که درباره ی شما وتعالیم شما شنیدم.در کمال سعی و کوشش,به مطالعه و تمرین آنها پرداختیم.پس هر روز تکرار کردم:...+
ادامه مطلب
میتونستم بهترین باشم.
میتونستم،شاید میتونستم.
 
هیچ وقت نخواستم شبیه کسی دیگه باشم
اما خواستم شبیه کس دیگه ای "خوب" باشم
نشد "خوبِ خودم" باشم
 
تونستم بهترین باشم اما نه اون بهترینی که خودم میخواستم..
بهترینی که اونها میخواستن
و این یعنی هنوزم دورم
از خودم،
از خوب خودم،
و از هر چیزی که تا الان براش دست و پا میزدم
 
 
 
سلام 
دختری هستم که برای ازدواج معیارهای خاص خودم رو دارم. از نظر زیبایی معتقدم زیبایی در نگاه انسان ها به هم نهفته ست و کاملا سلیقه ای هست. بخاطر همین فکر میکنم احساس ما به فرد مقابل در نگاه ما به اون تاثیر داره!، واسه همین معیار خاصی واسه ظاهر در نظرم نیست.
دوست دارم قبل از ازدواج اون فرد رو خوب شناخته باشم، منتهی در چهارچوب های خاص خودم و رعایت یه سری مسائل! و اینکه با آدمی ازدواج کنم که اهداف مون در یک جهت باشه و با هم رشد کنیم و از هم یاد بگی
خدایا! به من صبر عنایت کن تا در آنچه مؤخر داشته ای عجله را دوست نداشته باشم، و در آنچه تعجیل میفرمایی تأخیر را دوست نداشته باشم. درباره ی آنچه پنهان کرده ای آشکار شدن را و درباره ی آنچه کتمان کرده ای جستجو را دوست نداشته باشم. در تدبیر تو بحث نکنم و نگویم: «چرا؟» و «چگونه؟» و «چرا ولیّ امر ظاهر نمیشود، درحالیکه زمین از ستم پر شده؟» بلکه همه امورم را به تو بسپارم.
+ صدایت می زنم، سلامت می دهم، دعایت می کنم - محمدباقر انصاری
خانمی با شکایت خونریزی واژینال مراجعه کرد و توی شرح حالش ذکر میکرد به دنبال رابطه ی ج.ن.س.ی اتفاق افتاده...توی معاینه ای که رزیدنت انجام داد پارگی شدید داشت...دکتر وقتی از اتاق عمل اومد بیرون میگفت من تابحال همچین چیزی به عمرم ندیدم.موندم این چطور آلتی بوده که از زیر سرویکس تا خروجی واژن رو پاره کرده!!!طولش چقدر بوده?!سرش تیغ داشته!!
و خلاصه بنده خدا بعد از سالها کار کردن در حوزه ی جراحی زنان با دیدن این کیس توی شوک بود!
خانم حدودا چهل و خورده ای سا
در خاله بازی خواستی تا شوهرت باشمدر عین کودک بودنم نان آورت باشمهر جا که می خواهی بخوابی با عروسکهاتبا آن تفنگ چوبی ام دور و برت باشموقتی که سیب از شاخه ی همسایه می چینییک رشته کوه مطمئن پشت سرت باشمآنروزها می خواستم تا خواهرم باشییا من پسر باشم شما هم مادرم باشیتا آخر بازی سرم بر دامنت باشدچشمم به تصویر گل پیراهنت باشد…
ادامه مطلب
از روزی که ممکنه آغازِ اتمامِ مجردی هام باشه میترسم...
از فردا و شبیه فرداها...
پ.ن:هیچوقت فکر نمیکردم تواین عصر روزی مقابل مردی قرار بگیرم درحالی که من اولین خانومی باشم که باهاش حرف میزنه!!!!قسم میخورم فکر نمیکردم روزی یه مردی بگه انقدر خودمو سرگرم کردم که وقت نکردم به جز گل و گیاهم عاشق کسی بشم!اصلا برام جدی نیست بنا به دلایلی امااااا امروز امیدوار شدم به وجود کسی که من همیشه دنبالش بودم ‌‌‌.اینکه اولین عشق کسی باشم برام جذابه،و امروز فهمی
دانلود کتاب ردیع قاطع 
در طول تاریخ مقاماتی که از جانب خداوند متعال بر بندگان خاصّش اعطا می شد مورد حرص و طمع مدعیان کذب و دروغگویان طمّاع بوده است و همیشه بودند کسانی که چشم بر درجات الهی داشته و در پی ابراز ادعاهای همگن اولیاء الله در طول تاریخ بودند.
وقتی نبی اکرم حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله وسلم) به نبوت رسیدند بعد از مدتی افرادی همانند اسود العنسی و مسیلمة کذاب و طلیحة کذاب و سجّاح که بعضا از اصحاب نبی اکرم بودند نیز ادعاهای مغای
به نام او...
امروز با محمد رفتم پیش مشاورش و فهمیدم خیلی بی حوصله تر از اونم که بخوام دوباره به کنکور فکر کنم...
واقعا این بی صبری از کجا میاد؟
همیشه دلم میخواست یه آدم صبور و قوی و محکم باشم که در مقابل مشکلات نلرزه و همه بتونن بهش تکیه کنن!
کاش بتونم یه مادر قوی باشم...
این چند روز هوا گرم بود و کسل کننده و منم مدام فیلم میبینم و کم کم چشم هام دارت اذیت میشن!
حرف های کمتری برای گفتن به دوست هام دارم و همه سرشون به کار خودشون گرمه و کسی احوال مارو نمی
بدنبال روزنه‌ای ام. هرچقدر که می‌خواهد کوچک باشد. از آفتاب آموخته‌ام که چگونه باید از ریزترین روزنه‌ها خود را به تو رساند و دستهایت را به گرمی گرفت. چگونه باید روی موهایت مکث کرد و آخرسر صورتت را بوسه باران کرد. من همهٔ اینها را از آفتاب آموخته‌ام. از کسی که هیچوقت نمی‌تواند تو را روی پاهایش بنشاند و هر روزِ خدا، صبح زود، می‌آید و روی پاهایت می‌نشیند. و تو می‌گذاری‌اش. تو می‌گذاری‌اش اما مرا نه!؟
بگذریم. غیر از گذر راهی نیست. آسمانم را ب
هر روز با خودم میگویم "امروز داستانی خواهم نوشت." اما شب، بعد از شستن ظرف ها خمیازه می کشم و می گویم "فردا، فردا حتما خواهم نوشت."
  ظرف های شام را شستم آشپزخانه را تمیز می کنم و می روم جلوی تلویزیون می نشینم. با خودم می گویم روی تکه ای کاغذ خلاصه داستانی را که در ذهن دارم در چند جمله می نویسم و کاغذ را می چسبانم به آینه دستشویی که فردا وقت دست و رو شستن، یادم بیاید که می خواستم داستانی بنویسم. فردا بعد از اینکه ناهار درست کردم، قبل از آمدن بچه ها ا
بعد از ثبت نام ارشد احساس کردم قبولی یا عدم قبولی من دیگه موضوعیت نداره. فقط تلاش من موضوعیت داره. الان فقط دلم می‌خواد تلاش کنم. دلم می‌خواد یه قدم برای انقلابم بردارم. حرکت... تلاش... امید...
و اگر قبول نشم هم دیگه ناراحت نیستم. فقط هر روز صبح از خواب بیدار می‌شم. صبحانه می‌خورم. ورزش می‌کنم. شرح نهایه رو می‌خونم. به بچه‌ها رسیدگی می‌کنم. روزهایی که مامان میاد، کیف مضاعف می‌کنم وقتی می‌بینمش‌. عشقم به مامان رو دوبرابر می‌کنم. ناهار درست می
به استناد سایت آیین دادرسی دینا از جمله آثار قسم قاطع دعوا می توان به مواردی اشاره کرد که عبارتند از : 1) این نوع سوگند سبب خاتمه بخشی به دعوا و پایان یافتن آن می گردد ؛ 2 ) پس از اتیان سوگند بتی ، دیگر دلایل منافی با سوگند مطرح شده مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت ؛ 3 ) در صورت اثبات دروغ بودن سوگند ، آن سوگند ارزش و اعتباری در دادگاه نخواهد داشت و در صورتی که حکمی با استناد به آن صادر شده باشد ، قابل اعتراض خواهد بود . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد
امیدی بر جماعت نیست، میخواهم رها باشم
اگر بی انتها هم نیستم بی ابتدا باشم
چه می شد بین مردم رد شوی آرام و نامرئی
که مدتهاست میخواهم فقط یک شب خدا باشم
اگر یک بار دیگر فرصتی باشد که تا دنیا -
بیایم دوست دارم تا قیامت در کما باشم
خیابانها پر از دلدار و معشوقان سر در گم
ولی کو آنکه پیشش میتوانم بی ریا باشم؟
کسی باید بیاید مثل من باشد، خودم باشد
که با او جای لفظ مضحک من یا تو، ما باشم
یکی باشد که بعد از سالها نزدیک او بودن
به غافلگیر کردنهای نابش آشن
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین بازگشت پول)
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین ...efileforosh.ir › 2019/12/12 › کتاب-چگونه-هر-شخصی-را-عاشق-خود-کن...۲۱ آذر ۱۳۹۸ - کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین بازگشت پول) ... بعضی افراد به سایت شاهین زند با نام نوین بینش پیام ارسال می کنند و ...
کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم ( با تضمین ...tesar.loxblog.com › post › کتاب چگونه هر شخصی را عاشق خود کنیم (...کتاب چ
می خوام یه غنچه باشم میون باغچه باشم
برگامو هی وابکنم،ببندم،وقتی که آفتاب می تابه بخندم
برم به مهمونی شاپرک ها،
قصه بگم برای کفشدوزک ها
(غنچه اسیر خاکه منتظرآفتابه وقتی که تشنه باشه،توآرزوی آبه)
 
می خوام یه ماهی باشم توآب آبی باشم
پیرهن سرخ پولکی بپوشم،ازآب پاک چشمه ها بنوشم
باله هامو،وابکنم ،ببندم شناکنم شادی کنم بخندم
(ماهی فقط توآبه،توحوض ورود ودریاست شایدکه ازصبح تاشب توفکردشت وصحراست)
 
می خوام یه بره باشم میون گلّه باشم
همیشه باشم
یکی امروز اومد تو پانسیون اینقدر آروم حرف می زد و مودب با شخصیت بود که سر ناهار میخواستم بهش بگم :میشه افتخار آشنایتون رو داشته باشم جناب؟...که لحظاتی بعد رفت و در مقابل چشمان ناباور من باکمال وقار دوتا ته دیگ آسِ اضافه برداشت :|هیچی دیگه قضیه کنسل شد.
دیروز ظهر تو شرکت وقتی داشتم با حرص و عصبانیت درباره‌ شوهرم مطلب میذاشتم زنگ زد و گفت عصری مامان می‌خواد واسه بابا تولد بگیره ساعت پنج میگیره ک کارگرشونم باشه آخه واسه باباش شکلات نذر کرده بوده کارگرشون 
گفتم جشن رو اگ آبجی بزرگه‌ت میگیره نمیام ،گفتش نه مامان داره جشن برگزار میکنه
پرسیدم یعنی کیک رو فاطی نمیپزه؟ گفتش نه مامان پول داده بخرن کیک 
رفتیم و کیک رو آبجی بزرگه‌ش خریده بود و مراسم، مراسم آبجیش بود .
با اینکه از اول میدونستم دروغ
برای امسالم باید چندتا هدف‌گذاری داشته باشم؛ 
حداقل ۲۰ تا کتاب بخونم ~ در زمینه اخلاق و رمان حداقل ۳۰ درصد باشه.
در مکالمه انگلیسی و دایره‌ی لغات پیشرفت محسوسی داشته باشم.
آلمانی هم بتونم مکالمات ساده داشته باشم. ~ اولویت نیست.
حداقل یدونه سیستماتیک ریویو و یا دوتا ارجینال آرتیکل مشارکت داشته باشم.
کاهش مصرف گوشت
~ اگه بتونم تمرین ریاضی و نوروساینس
"غرغرانه"داشتم کلمات کلیدی توی وبلاگم رو نگاه می کردم، یهو نگاهم افتاد به "خنداننده شو"
یادم افتاد من همین ۸ مرداد امسال، این برنده خنداننده شو، یعنی "*** *****" رو تو فرودگاه مشهد دیدم. یعنی اولش ندیدمش! خیلی اتفاقی نشسته بودم روی صندلی‌‌ای که اون و پدر و مادرش روبروم نشسته بودند. بعد از چند دقیقه متوجهش شدم. البته هرچی فکر می‌کردم اسمش یادم نمی‌اومد. ولی خوب یادم بود که چقدر از پدرش توی استندآپ‌هاش گفته بود!!!
پدرش خیلی جدی بود... خیلی.... و یه خط
هو
میخواستم یک رنگ جدید رژ لب بخرم. و یک کانسیلر. هر دو هم تخفیف خوب و درست درمان خورده بودند. برای من که با این اوضاع گرانی دستم به خرید رژلب های چند صد هزار تومانی نمی رود انصافن خوب بود. اما هرچه فکر کردم نتوانستم خیلی قاطع تصمیمم را بگیرم. چند بار فکر کردم مگر این رژ لب های توی کشو چه ایرادی پیدا کرده اند که یکی جدیدتر میخواهی؟ مگر کانسیلر چقدر اهمیت دارد برای تو که نه سیاهی دور چشم داری و نه میخواهی هر روز هر روز آرایش کنی؟ اصلن از کجا معلوم
شرح وضعیت: 
استر خواند و رفت جلو و جلو و جلو و کتاب را انداخت توی جوب و رفت. 
خوشهٔ پروین مقابل در ورودی ایستاده.
آنجلیکا مقابل در ورودی ایستاده.
پلوتو مقابل در ورودی ایستاده و کلید خواندن را از جبیش درآورده. 
اورانوس از پل مقدمه گذشت.
♦️شکایت وزارت ارتباطات از عامل "سامانه‌ پارازیت خطرناک": ممکن بود هواپیما سقوط کند 
 هادیان، رییس مرکز روابط عمومی وزارت ارتباطات:
اگر درست حدس زده باشم، پاداسکای سامانه‌ی پارازیت GPS هست. تولید پارازیت به هر نحو یک کار غیرقانونی است و البته روی GPS علاوه بر غیرقانونی بودن، بسیار خطرناک هم هست.
در چندماه اخیر نزدیک بود پارازیت GPS یک فاجعه ایجاد کند و هواپیمایی در یکی از فرودگاهها سقوط کند. ما هم حسب وظیفه قانونی از عامل پارازیت که نمی‌دانی
صبحی دوستم زهرا زنگ زد. میگفت شوهرش با مامان باباش بحثش شده اونام فکر کردن این زیر گوش پسرشون خونده. میگفت هرچی دلشون خواست بارم کردند اما به خاطر دخترم از تو اتاق نیومدم بیرون. وقتی یکی دو تاشو گفت که چیا بهش بستند من اینجا خدا رو شکر کردم خانواده شوهرم مودبند
اوففففف
همه ما میدانیم که راز جذاب بودن یک دختر در نظر مردان تنها به زیبایی و بی نقص بودن چهره و اندام او محدود نمیشود و شخصیت زیبا و رفتار دلبرانه تاثیر بسیار زیادی در جذابیت یک زن خواهد داشت. با این وجود مسلما از تاثیرگذاری فاکتورهای ظاهری در افزایش جذابیت یک زن در نظر مردان نیز نمیتوان صرف نظر کرد. خبر خوب این است که ظاهر زیبا و جذاب، الزاما به ویژگی های خاص فیزیکی محدود نمیشود و شما با داشتن مهارت و آگاهی کافی میتوانید در کنار زیبایی درونی، استای
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم اثر برایان تریسی ...www.30book.com › Book › چگونه-دیگران-را-شیفته-خود-کنیم-برا...خرید اینترنتی و آنلاین کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم نوشته برایان تریسی و ترجمه رضا عرب از نشر دانشگاهیان، در فروشگاه آنلاین کتاب ۳۰ بوک. کتاب ...
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم Pdf | OpenStreetMapwww.openstreetmap.org › user › کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کن...کتاب چگونه دیگرا
کله گردالی صحبت میکنه
من همیشه ارزو داشتم یه زندگی بی قید و بند داشته باشم،ینی دوس دارم اینقد به هیچجا وابسته نباشم که اگه یروز صب از خواب بیدار شدم و دلم خواست برم سفر سه ماهه،هیچ مانعی نداشته باشم.ینی بدون در نظر گرفتن عواقب مالی و سایر عواقب،فقط تصمیممو بگیرم و حرکت منم.البته سفر یه مثاله،در همه زمینه ها دوس داشتم همینجوری باشم اما تا امروز زندگیم حس میکنم دقیقا نقطه مقابل این موضوع بودم، ینی حتی ممکنه یوقتایی خیلی یاغی گونه برم دنبال کا
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم تضمینی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم اثر برایان تریسی ...www.30book.com › Book › چگونه-دیگران-را-شیفته-خود-کنیم-برا...خرید اینترنتی و آنلاین کتاب چگونه دیگران را شیفته خود کنیم نوشته برایان تریسی و ترجمه رضا عرب از نشر دانشگاهیان، در فروشگاه آنلاین کتاب ۳۰ بوک. کتاب ...
کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کنیم Pdf | OpenStreetMapwww.openstreetmap.org › user › کتاب چگونه دیگران را عاشق خود کن...کتاب چگونه
نمیدونم اینو قبلا گفتم یا نه ولی خانم زمانی اینحدیثرو فرمودن که بچه کوچیک داشتن. کار سنگین خونه و بچه کوچیک و تنهایی و بی شوهری...اون وقت تا صبح بیدار میمونن برای نماز شب. حتما هم که نمازشون اول وقت بوده.
قبلاهر وقت کم و کسری تو نمازم پیش میومد میگفتم خدا همینو از من پرمشغله بچه دار قبول میکنه. تا این که به این زاویه ازاین حدیث بالا دقتم جلب شد.
الان چند وقته چالش پیاده کردن این مطلب رو دارم. وسط بچه داری و مشغله باید نمازم اول وقت و با کیفیت باشه.
بخش دیگر مسئله، چگونه انتخاب کردن است: باایمان، شجاع و کارآمد باشند. وفادار به اسلام، مردم و انقلاب باشند. در مقابل دشمن احساس ضعف و اظهار ضعف نداشته باشند. چشم و دل حریص به مال دنیا نداشته باشند/ یک ترکیب متناسبی در مجلس بین جوانان و افراد باتجربه وجود داشته باشد/ سابقه دلبستگی و انفعال در مقابل دشمن هم بایستی یک نقطه منفی به شمار بیاید.
۱۲:۴۶ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۹۸
(به کسی که به من گفت می‌خواهم در تنهایی خود آدم‌تر باشم همان‌طور که درخت در تنهایی خود درخت‌تر است) 
دیروز افتاده بودم به قدم زدن و تا آن دیوار رفتم تنهایی. تا آن دیوارِ سفید که از حاشیه‌هاش سرخ بیرون زده. و تصویر آن دو بار را مقابل آن دیوار و توی آن کوچه نگاه کردم. نگاه‌مان کردم.رفته بودم پیش روانشناس و کار بیهوده‌ای بود. دور بود از من. و گمان کردم هرگز نخواهد فهمید که چرا مقابل آن دیوار می‌ایستم. 
و تنها قدم می‌ز
بگو بر خستگان و از‌ راه ‌ماندگان چگونه می‌توان مرهم بود؟نه بر مستضعفان لاشی‌صفت دنیاندیده‌ی‌ از دیوارهابالاروندگان.تنها بگو بر خستگان و دردمندان حقیقی چگونه مرهم می‌توان بود؟ بگو بر خفتگان در آستان بیداری چگونه مرهم می‌توان بود؟نه برخود‌به‌خواب‌زدگان تشنه‌ی دنیا.
بگو بر جهان چگونه آستانه می‌توان بودبر خشم‌دیدگان چشم‌بسته‌ی سختی‌کشیده؟نه بر ظریفان حقیر نازدیده‌ی پستنه بر ابلیسان روحانی‌نمای کودک زار.
بر روحانیون خفته می
مثلا دیگه از هیچ کس ننویسم و احساساتم رو خاک کنم و بی توجه بهشون باشم.
شاید یه نوعی از مبارزه باشه.مبارزه با هر چیزی!
یا مثلا دیگه با زبونم از پشت به دندون هام فشار نیارم
یا بیخیال باشم نسبت به درد توی استخون هام
یا اینکه کالباس توی ساندویچ هامو درنیارم!
یا بیشتر درگیر زندگی خودم بشم.غرق بشم توی خودم.
بیشتر دنیای خودمو دوست داشته باشم و بیشتر برای خودم باشم.
یا بیشتر برای "خودم" وقت بذارم این دفعه.
 
آقای گرجی پورگفت وا دختر بهت یاد ندادن با عمت اینطور صحبت نکنی بی تربیت؟
 
دردونه که از تعجب دهانش باز مونده بود گفت بابا چی گفتی؟الان؟
 
آقای گرجی پور نازی اومد وگفت خجالت بکش بابا تو صدا میکنی؟
 
دردونه گفت :وای خاک بر سرشدیم مامان بابا از دست رفت .وبلند داد زد مـــــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــــــان؟
 
شادی خانم از تو آشپز خونه در حالی که ترسیده بود باعجله اومد گفت :
 
هان چیه  ترسیدم دختر این چه طرز صدا کردن قلبم اومد لوز
حال که این همه وقت گذشته است ، این همه جلسات روانشناسی گذشته ، این همه از وابستگی ام کم شده ، این همه ما از هم دورمانده ایم تا من حالم بهتر شود یا به قول دکتر چسبندگی ات به او از بین برود ، اصلا حال که حس میکنم حال روحی ام بهتر است بگذار یه سری حرف ها را منطقی تر بزنم...
هرگز کسی نبوده است که بتواند تا این حد مرا به خودش وابسته کند و مرا دیوانه خودش کند طوری که من فکر کنم این زندگی بدون تو برایم معنا و مفهومی ندارد واقعا هیچکس نمی توانست چنین حالی ر
بسم الله الرحمن الرحیمبه نام خدایی که به آدم قدرت انتخاب دادقدرت داد تا انتخاب کنه میخاد برنده باشه یا بازندهمن به خاطر آینده ی پسر و دخترم میخام بجنگم تا پیروز باشممن بخاطر شاد کردن همسرم میخام بجنگم تا پیروز باشممن انتخاب میکنم برنده باشم چون خدا برنده ها را دوست دارهمن میخام پیروز باشم پس با تمام قدرت میجنگممیجنگم و برنده میشمقدرتمند میشم و موفق میشمبخاطر سربلندی بچه هامبخاطر اینده سازی بچه هام باید برنده باشممن پیروز میشم
 
وی ادامه داد: اما اگر منطق امامت بر جامعه حاکم شود انحرافات از بین می رود و این هنر انقلاب بود که فرهنگسازی و درک عمیقی را از باور مهدویت ارائه کرد. هر جا انقلاب با مهدویت و تفکر امام زمانی که بروز و نمودش ولایت فقیه است پیش رفته، تحولات بزرگی را رقم زده است مثل دوران دفاع مقدس که پاسخی قاطع بود به جریان های انحرافی که دین را در عرصه های سیاسی اجتماعی فاقد کارایی می دانستند.خادمیان در پایان خاطرنشان کرد: در آن زمان همه جهان کفر جمع شده بود تا

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیمانکار برق ساختمان در شمال تهران